اندراحوالات این چند روز (از تولد تا دیشب )
سلام دوستان خوبین میخواستم زودتر پست بذارم اما نتم هم قطع بود هم خودم نبودم حالا بگذریم ************************** در جریان بودید که آقای همسر رفتن سفر و اینجانب در خونه تنها بودم (وای نمیدونین بهم چی گذشت ) فک کنم تو این چند روزی که سفر بود کلی شارژ مصرف کردیم . اس ام اس های روز دوم : من : وای کجایی دیشب کلی ترسیدم همسری : چرا خانمی مگه آراگل نبود ؟ من : چرا ولی بازم میترسیدم همسری : همون جوجه کوچولوی ترسویی من : ممنون عزیزم همسری :حقیقت تلخه خو جوجه کوچولوی خودمی . من : نه والا چ خبرا خوش میگذره ؟ همسری : ن...